سلام و عرض ادب
رای نهادی از کاربردهای دستور تاریخی است و در دستور فارسی معیار امروزکاربردی ندارد . اما در مطالعه و بررسی متون قدیم ناگزیر هستیم که آن را بشناسیم.
کارکردهای «را» در کتب دستور زبان فارسی
تمامی دستورنویسان از «را» بهعنوان حرف نشانه مفعول نام میبرند و این تنها کارکردی است که در زبان فارسی معیار امروز کاربرد شایع دارد. در کتابهای دستوری به کارکردهای دیگر این واژه نیز اشاره شده است. خانلری بعضی از این کاربردها را به گویشهای محلی منسوب کرده ـ مثل «را» نشانه نهاد ـ و بعضی کاربردها را عام دانسته است؛ مثل «را» نشان مفعول (خانلری، ۳۸۴:۱۳۸۷).
دیگر کاربردهای «را» جز نشان مفعول:
الف. رای نهادی
کاربرد «را» بعد از نهاد جمله (رای فاعلی) «این کاربرد، خاص یک یا چند گویش محلی بوده که در بعضی متون دیده میشود» (خانلری، ۳۸۵:۱۳۸۷). مهین صدیقیان نیز در مقالهای با عنوان «پژوهشی در دستور زبان فارسی «را» نشانه نهاد (فاعل)» چگونگی این نوع کاربرد را تبیین نمودهاند و به نقل قولی از پرویز خانلری اشاره میکنند که «امروزه مردم کرمان بعد از فاعل «را» استعمال میکنند» (صدیقیان، ۲۴۹:۱۳۵۴). البته این کاربرد از ویژگیهای نثر سبک خراسانی است و در متونی چون تاریخ بلعمی، تاریخ سیستان، سمک عیار و... مشاهده میشود.
مثال: «هر گروهی را فوج فوج بر او همی گذشتند». (تاریخ بلعمی)
ب. «را» حرف اضافه و نشان متمم
«را» در چهارده معنی کاربرد حرف اضافه و نشان متمم دارد. پس میتوان گفت اگر «را» در معانی زیر به کار برود، حرف اضافه و نشان متمم یا مفعول با واسطه است.
۱. را در معنی اختصاص
مثال: «بدو گفت پردخته کن سر ز باد/ که جز مرگ را کس ز مادر نزاد» (فردوسی)
۲. استعانت و واسطه
مثال: «خواجه را بیهده گرفته نشد/ راه مردان و مهتران و ردان» (فرخی سیستانی)
(خواجه را: به واسطه خواجه)
۳. تعلیل
«گفتم وفا را تا قلعت رویم و چون وی را آنجا رسانند، بازگردیم» (تاریخی بیهقی، ۷۴:۱۳۸۰).
۴. توضیح
«بر سپهر کارگاهی هست قادر عزم تو/ چیرهدستی را عطارد، تیزپایی را قمر» (مسعود سعد سلمان)
۵. مترادفِ «از»
«قضا را طبیب اندر آن شب بمرد/ چهل سال از این رفت و زنده ست کُرد» (سعدی)
۶. مترادفِ «به»
«ز درد و غم و رنج دل دور بود/ بدی را تن دیو رنجور بود» (فردوسی)
۷. مترادف «بای» قسم
«عماریدار لیلی را که مهد ماه در حکم است/ خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد» (حافظ)
۸. مترادف «با»
«نهان داشتن راز، اهل ریبت را مشارکت است در زلت» (نصرالله منشی، ۱۱۴:۱۳۷۶).
۹. مترادف «بر»
«شیخ گفت: او حکم کرد ما را... ما حکم کردیم او را...» (محمدبن منور، ۱۸۹:۱۳۹۳).
۱۰. مترادف «تا» برای نهایت غایت و ظرفیت
«و آفتاب زرد را چنان شد که گفتی هرگز مسکن آدمیان نبوده است» (بیهقی، ۲۲۹:۱۳۸۰)
۱۱. مترادف «در» برای ظرفیت
«حروف عقل بشمارم که مسطور است اشیا را/ کتاب نفس برخوانم که باشد نسخهای در جان» (ناصر خسرو)
۱۲. مترادف «درباره»
«این عامل مگر آن ضیاع را حجتی داشت، گفت: این ضیاع او نیست؛ حالش به درگاه بازنمایم» (نظامالملک، ۸۶:۱۳۲۰).
۱۳. مترادف «دربرابر»
«سوم پیراهن صبر پوشیدهام که محنت را هیچ چیزی چون صبر نیست» (بیهقی، ۳۳۶:۱۳۸۰).
۱۴. مترادف «نزد، پیش»
«شیخ ابوالعباس گفت: ما را معهود نبوده است» (محمدبن منور، ۲۴۲:۱۳۹۳).
فرشیدورد با مطرح کردن «را» بهعنوان حرف نشانه مخالف است و آن را در تمامی کاربردهایش نوعی حرف اضافه به حساب میآورد.
پ. «را»ی فک اضافه
دستورنویسان، کاربردی از «را» که مضافالیه را از مضاف جدا میکند و باعث میشود مضافالیه پیش از مضاف بیاید، «رای فک اضافه» مینامند.
«گفت نزدیک است والی را سرای آنجا شویم
ت. «را»ی تغییر فعل یا «را»ی مالکیت
هرگاه فعلهای مصدر «بودن و استن» با حرفِ «را» در جمله همراه شوند، در معنا، معادل فعل «داشتن» است
هر چند اغلب دستورنویسان به این کاربرد در زبان فارسی هیچ اشارهای نداشتهاند، به نظر میرسد این کارکرد را با «را» در معنای تخصیص و تملیک یکی دانستهاند
کاربرد «را» در دستور گشتاری
مشکوئالدینی در کتاب «دستور زبان بر پایه نظریه گشتاری» (۱۳۷۰) همراهی نشانه «را» با گروههای اسمی را در موارد متعدد بررسی کرده است.
از این دیدگاه نشانه «را» با چهار نوع گروه اسمی همراهی میکند که عبارتاند از:
الف. «را» همراه گروه اسمی در جایگاه مفعول صریح
ب. «را» همراه گروه اسمی در جایگاه پایه فعل مرکب با عنصر فعل متعدّی
مثال: «فریب مردم حیلهگر را نباید خورد» (فعل مرکب: فریب خوردن، فریب کسی را خوردن)
البته مطابق دستور ساختاری، مرکب به حساب آوردن این افعال نادرست است و این کاربرد زیرمجموعه مورد الف است.
پ. «را» همراه گروه اسمی در جایگاه قید زمان و مکان
مثال: «بیشتر دانشآموزان از خانه تا مدرسه را پیاده میروند.»
«او ساعتی را در کنار ساحل قدم زد.»
ت. «را» همراه با گروه اسمی در جایگاه نهاد با فعل «بودن»
مثال: «هر کاری را پایانی است.»
توضیح این نکته لازم است که هر جمله با روساخت «گروه اسمی+ را+ گروه اسمی+ بودن» از لحاظ معنی برابر روساخت «گروه اسمی+ گروه اسمی+ داشتن» است. این ساخت بیشتر در سبک ادبی به کار میرود (مشکوئالدینی، ۱۸۸:۱۳۷۰).
علی اشرف صادفی نیز در مقالهای با عنوان «کاربرد را در زبان فارسی امروز» به این موارد اشاره نموده است.
در نظریات جدید زبانشناسی «را» را نشانه حالت معرفی کردهاند. قمشی به نقل از راسخ مهند «را» را نشانه حالت میداند که به گروههای اسمی اعطا میشود که ویژگی کلامی از پیش انگاشته شده۱ را دارا باشند (راسخ مهند، ۶۳:۱۳۸۸). دبیر مقدم (۱۳۶۹) در تحلیلی متفاوت «را» را نشانه مبتدای ثانویه میداند اما در مقاله دیگری میگوید: «در توصیف «را» در فارسی امروز اتکا به نقش دستوری آن به منزله نقشنمای صدرنشین مفعولها، یعنی مفعول صریح، اجتنابناپذیر است» (دبیرمقدم، ۱۲۴:۱۳۸۳).
در پایان، باید توجه داشت برای مطرح کردن مباحث دستوری، ضرورت دارد نگاهی فراگیر به چالشها و کاربردهای آنها داشته باشیم.
نتیجهگیری
۱. در تحلیل قلمرو زبانی متون کلاسیک خواسته یا ناخواسته باید کارکرد تاریخی بعضی واژهها و مفاهیم را پیش چشم داشته باشیم.
۲. گاهی در یک بیت یا عبارت «را» میتواند دو کاربرد دستوری متفاوت داشته باشد.
۳. تکواژ «را» در کتیبههای فرس قدیم در مفهوم «بهخاطر» و «به سبب» به کار رفته است.
۴. تلفظ و کاربرد کهن «رای» در برخی لهجههای زبان کردی با کاربرد و معنای تاریخی این واژه، امروزه فعال است.
۵. تکواژِ «را» طی ادوار با تحول آوایی و معنایی روبهرو بوده است.
۶. در فارسی امروز، «را» در بیان سبب و علت تنها در ترکیبات این کلمه با حرفهای اضافه دیگر باقی مانده است.
۷. مهمترین کاربردهای «را» در متون فارسی علاوه بر نشان مفعول عبارتاند از: رای نهادی، رای حرف اضافه، رای مالکیت، رای زائد.
۸. «را» در جایگاه حرف اضافه و نشان متمم در بردارنده معانی مختلف است و گاه تشخیص آن برای مخاطب امروزی پیچیده میشود.
۹. به نظر میرسد دستورنویسان کارکرد «را»ی مالکیت را با «را» در معنای تخصیص و تملیک یکی دانستهاند که این نکته باعث اختلافنظرهایی در تشخیص نقشهای دستوری میشود.
۱۰. «را» در فارسی امروز با نقش دستوری مفعول پیوند خورده است.
۱۱. در کتابهای درسی برای مطرح کردن مباحث دستوری، ضرورت دارد که نگاهی فراگیر به چالشها و کاربردهای آنها داشته باشیم.